ما ایستاده ایم

we resisit
ما ایستاده ایم

ما انقلاب کردیم به خاطر اینکه اسلام را نگه داریم
شهید دادیم
هشت سال مقاوت کردیم نه در مقابل صدام بلکه در مقابل یک دنیا (مدارکش هم موجود است)
تحریممان کردند نه از زمانی که احمدی روشن ها و رضایی نژاد هامان یاد گرفتند استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای را بلکه از وقتی انقلاب کردیم.(مدارکش هم موجود است)
دجالواره وارد مملکتمان کردند آنکه در کشور های عربی برای استفاده از برنامه هایش پول می دهند در کشورمان به رایگان پخش کردند تا مسموممان کنند به خیالشان مانند اسپانیا اسلام را فراموش کنیم اما ما می ایستیم همانطور که پیش از این ایستادیم
و اما مکر شیاطین ادامه دارد بچرخ تا بچرخیم گرچه کم کم به ته خط رسیده اند و نفس های آخرشان است(مدارکش هم موجود است)
اما « فان حزب الله هم الغالبون»

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

حلالیت

«بسم الله الرحمن الرحیم»


این پست رو بسیار با عجله می نویسم چون عازم سفر هستم

ان شاءالله مسافر کربلا شدم

و همه جا میگم من دامان آقا موسی الرضا علیه السلام رو گرفتم تا جواز کربلا رو گرفتم

طلب حلالیت دارم و التماس دعای خیر

ان شاءالله که من رو به عنوان نایب الزیاره خودتون بپذیرید.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۷
صامده 110
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۸ ب.ظ

اشک نوشت

«بسم الله الرحمن الرحیم»


آب و هوای شهر پیغمبر غم انگیز است

آقای شیعه هم دلش از غصه لبریز است

آقای مظلومی که اوج مهربانی هاست

تنها دلیل گریه های آسمانی هاست

آقای مظلومی که خود روح عبادات است

آقای مظلومی که دریای کمالات است

آن تکیه گاهی که همیشه پشت پا خورده

دائم برای شیعیانش غصه ها خورده

اما بنی عباس دائم ناگزیرش کرد

یکباره امازود...خیلی زود پیرش کرد


می دید با چشم خودش مردم چه نامردند

با بی حیایی بار دیگر هیزم آوردند

می دید از نسل مغیره آمده فردی

می دید یک قنفذ صفت در عین نامردی

با یک لگد آمد میان خانه اش آن شب

آتش بیفکند بر در کاشانه اش آن شب

از آن شب آقاهم اسیر درد وآهی شد

مثل علی پای برهنه کوچه راهی شد

یک بد دهانی سوی آقا حرف بد میزد

مرکب سواری هم به کتف او لگد میزد

در خاطر آزرده اش اوج محرم هاست

آقای ما از ابتدا راوی ماتم هاست

گاهی برای خود شبانه روضه میخواند

گاهی برای اهل خانه روضه میخواند

از شعله های آتش و دود عجیبی که

پیچیده بود در آشیانه روضه میخواند

از بی حیایی های تیغ قنفذ ملعون

از زخم روی کتف و شانه روضه میخواند


گاهی دلش تنگ غروب میگیرد آقایم

از حمله های وحشیانه روضه میخواند

از آن غروب روز عاشورای شصت و یک

از ضربه های تازیانه روضه میخواند

با یاد شام و عمه جان و کنج مخروبه

از گریه های نازدانه روضه میخواند

شاعر:علی خاکساری



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۸
صامده 110
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ب.ظ

بدون شرح و روشنگرانه!(2)

«بسم الله الرحمن الرحیم»














۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۳
صامده 110
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ب.ظ

صرفا جهت اطلاع و بدون شرح!

«بسم الله الرحمن الرحیم»


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۱
صامده 110
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ

جمعه خشم

«بسم الله الرحمن الرحیم»


باز هم ثابت کردید ادعای حقوق بشری تان یک روغ بزرگ است.

نژاد پرستی در ذات شماست و غصب و دزدی کارتان.

انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.

سازمان ملل!



آسوده بخواب انگار نه انگار جنایتی شده

اصلا به تو ربطی ندارد

اصلا بتوچه ! حق نداری ابراز نگرانی کنی!

حمایت از آن ها که برایت سودی ندارد پس مثل همیشه  بخواب!

بخواب مانند علی عزیزمان که زنده زنده در خانه اش سوخت و خوابید.


راحت بخواب.

تو بخواب اما ما بیداریم تا روزی که همه را بیدار کنیم.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۱
صامده 110